می‌خواهم پرواز کنم

کتاب «می‌خواهم پرواز کنم» رؤیای پیرمردی را به تصویر می‌کشد که چون نمی‌تواند از خانه بیرون برود پس انتخابی ندارد جز ساختن بادبادک. پیرمرد بادبادک‌هایی در اندازه‌های گوناگون می‌سازد و به دیوار خانه‌ی خود آویزان می‌کند. بهار می‌آید و پرستوها همه‌ی بادبادک‌ها را به پرواز تشویق می‌کنند. کوچک‌ترین بادبادک‌، شجاع‌ترین و کنجکاوترینِ آن‌هاست. بادبادک‌ها به پرواز درمی‌آیند. حرکتی که ابتدا از اتاق آغاز می‌شود و سپس به بیرون از خانه و تا آسمان امتداد می‌یابد. در پایان، پیرمرد هم عصاهایش را به زمین می‌اندازد و در پی بادبادک‌ها به آسمان پرواز می‌کند. پایانی پرامید و الهام‌بخش برای یک رؤیا.

به نظر می‌رسد نویسنده در روایت خود، از نمادهای برگرفته از فلسفه‌ی مشرق‌زمین بهره گرفته است: پیرمرد برای رهایی از رنج باید خود را از وابستگی‌های زندگی، مانند عصاهایش، برهاند. حضور پرستو، که بشارت دهنده است، و وزش باد بهاری، که نویدبخش نوزایی است، انگیزه‌ای می‌شود برای حرکت و پرواز بادبادک‌ها. کوچک‌ترین بادبادک آغازگر این حرکت است و پیشرو در پرواز. پس همه‌ی بادبادک‌های پیرمرد در پی او روان می‌شوند و پرواز می‌کنند. در این هنگام دیگر بادبادک‌ها هم نخ‌های خود را، به نشانه‌ی رهایی از دل‌بستگی‌های زندگی، از خود جدا می‌کنند و آزاد و رها در آسمان به پرواز درمی‌آیند. این نمایش جمعی، پرندگان نشسته روی درختان را نیز برای پریدن به سر شوق می‌آورد و این‌ها همه چراغ راهی می‌شود که پیرمرد برای رسیدن به رؤیایش دست به عمل بزند، عصاهایش را به دور بیاندازد و به پرواز درآید؛ که نشان دهد هیچ‌چیز نمی‌تواند مانعی باشد برای رسیدن به آرزوهای‌مان حتی آنگاه که گمان می‌کنیم پیر و ناتوانیم.

کتاب «می‌خواهم پرواز کنم» مناسب بلندخوانی است و موضوع کتاب بستری برای گفت‌وگو پیرامون مفاهیم عمیقی چون رهایی، آزادی، امید، اعتماد به نفس، جست‌وجوگری، کنجکاوی و ... را فراهم می‌کند. کتاب «می‌خواهم پرواز کنم» برای همه سنین مناسب است؛ از کودکی تا بزرگ‌سالی.

کتاب «می‌خواهم پرواز کنم» به نویسندگی وانگ جین بو و تصویرگری خاویر زابالا و ترجمه‌ی ویکتوریا فاتحی و تعداد 32 صفحه توسط نشر تاک منتشر شده است.